زهره کهندل/
پروانه معصومی که دهه هفتم زندگیاش را پشت سر گذاشته و از زنان بازیگر پیشکسوت کشورمان است، پیش از انقلاب اسلامی فعالیتی جدی در سینما نداشت، زیرا جایگاه زنان را در فیلمهای آن دوره نمیپسندید. او در سال 51 با فیلم «رگبار» بهرام بیضایی وارد سینما شد و تا سال 56 در سه فیلم دیگر هم بازی کرد، اما پس از انقلاب و بویژه از اوسط دهه 60 که جایگاه زنان در سینمای ایران پررنگتر و جدیتر شد، حضور او هم بیشتر شد به طوریکه در سال 63 به خاطر بازی در فیلم «گلهای داوودی» جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر را گرفت و در سالهای اخیر هم نقشآفرینیهای ماندگاری را از او در قاب تلویزیون شاهد بودیم. به مناسبت روز عفاف و حجاب با این بازیگر پیشکسوت درباره جایگاه و وضعیت زنان بازیگر در سینمای ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم که میخوانید:
خانم معصومی! شما از بازیگران قدیمی سینما هستید اما حضورتان در فیلمهای پیش از انقلاب، کمرنگ بوده است و پس از انقلاب، شاهد حضور بیشتر شما در سینما بودیم، دلیل اینکه پیش از انقلاب حضور زیادی در سینما نداشتید، چه بود؟
فیلمهایی که من پیش از انقلاب بازی کرده بودم، نه در گیشه بلکه در جذب طیف دانشجویان و طبقه تحصیلکرده و نسل جوان آن دوران موفق بودند و بهعنوان آثاری روشنفکرانه و متفاوت با سینمای آن زمان مطرح شدند. درواقع من هیچ وقت قاطی سینمای آن دوره نشده بودم و با یک گروه کارم را ادامه دادم، چون گروهی بود که همه اعضای آن را میشناختم و فضای پشت دوربین، فضایی سالم، خانوادگی، امن و راحت بود، بویژه برای یک زن جوان که میخواست در عرصه بازیگری فعالیت کند. دستمزدهای بازیگران آن موقع نسبت به حالا خیلی پایین بود و فقط سه، چهار بازیگر بودند که دستمزد بالا میگرفتند. من هم چون به بازیگری بهعنوان حرفهای که از طریق آن کسب درآمد کنم، نگاه نمیکردم فقط با گروه آقای بیضایی کار کردم؛ در فیلمهای دیگر بازی نکردم و بهدور از سینمای آن دوره بودم. در زمان انقلاب هم خارج از ایران بودم. تصمیم داشتم تحصیلاتم را ادامه بدهم و پسرم را که در فرانسه بود، ببینم. در آن زمان، یعنی از سال ٥٧ تا ٦٢ هم تقریباً زنان در سینمای ایران جایی نداشتند و اصلاً سینمایی هم به آن صورت نداشتیم. وقتی برگشتم، بههرحال باید منتظر پیشنهاد یک نقش مناسب میشدم که بالاخره فیلمنامه «تاتوره» به من پیشنهاد شد. آقای پوراحمد آن موقع کارگردان جوانی بود که تازه کار فیلمسازی را شروع کرده بود. وقتی فیلمنامه را به من داد، از نقشی که برایم در نظر گرفته بود خوشم آمد. شخصیت یک زن جنوبی که اتفاقاتی برایش میافتد، مقاومت میکند و روی پای خودش میایستد، به نظرم جذاب بود و در آن فیلم بازی کردم. این آغازی شد برای حضور دوبارهام در سینما.
جایگاه بازیگران زن در سینمای پیش از انقلاب چطور بود و چه نقشهایی به زنان بازیگر داده میشد؟
پیش از انقلاب زنان در سینما برای گیشه حضور داشتند تا فیلم فروش بیشتری داشته باشد. من حتی شنیده بودم که قطعهای از رقصیدن خانمها را برای فیلمهای خارجی که نمیفروخته، بین کار قرار میدادند تا آن فیلم بفروشد. در آن زمان، زن دستاویزی بود که فیلم گیشه داشته باشد، البته بازیگرانی هم داشتیم که برای خودشان حرمتی قائل بودند. من پیش از انقلاب، خیلی سینما نرفتم و حضور زیادی نداشتم، چون خانواده ما مذهبی بودند. در یکی دوتا فیلم که همان زمان دیدم، خانمهایی بودند که نقشهای خوبی داشتند، نقشهایی که نیازی به رقص و آواز نداشت ولی این زن در جایگاه اصلی خودش که بتواند دردی از معضلات جامعه را حل کند، نبود. این وضعیت زنان در سینمای پیش از انقلاب بود.
در بسیاری از فیلمهای آن دوران شاهد بودیم که شخصیت زن در سایه یک مرد تعریف میشد و کمتر شاهد زنان مستقل و قوی بودیم.
همینطور است. جایگاه زن در سینما درست نبود و تصویر از زنان جامعه در شأن آنان نبود. مثلاً یک زن بدکاره را نشان میدادند که آقایی میآید و به راه راست هدایتش و با او ازدواج میکند. چنین تصویری از زنان در سینما وجود داشت. متأسفانه زنان در فیلمهای پیش از انقلاب جایگاه درستی نداشتند. به هر صورت این تصویر هم به خاطر گیشه بود و سرمایهگذار میخواست پولش برگردد. فکر نمیکنم آن زمان هم دستمزدهای آنچنانی به بازیگران زن میدادند.
پس از انقلاب چه اتفاقی برای جایگاه زن در سینما رخ داد؟
تا دو، سه سال پس از انقلاب، سینما خیلی جدی پا نگرفته بود و زنان در فیلمها تقریباً نقش حاشیهای داشتند، یعنی اگر میخواستند زنی را نشان دهند، لانگ شات میگرفتند که بازیگر زن تشخیص داده نشود، البته به خاطر پوشش مشخص بود که یک بازیگر خانم دارد بازی میکند. تا چند سال نخست، زنان را در سینما به صورتی که باید، نداشتیم. تا اینکه در فیلم «راه دوم» که من در آن را بازی کردم، زن در فیلم نقش و حضور پررنگی داشت که اثرگذار بود. بهنظرم این فیلم، نقطه عطفی از حضور زنان در سینمای پس از انقلاب بود، چون تا پیش از این فیلم، زنان در سالهای اولیه انقلاب، منفعل و در حاشیه بودند ولی با آمدن فیلم راه دوم مسیر عوض شد و زنها در فیلمهای ایرانی نقش محوری به عهده گرفتند. این فیلم نشان داد که میتوان زن بود و در فیلم هم بازی کرد. اینطور شد که خانمها در سینما حضور پررنگتری پیدا کردند و باید بر هنرشان تکیه میشد. در این شرایط بازیگران خانم برای بازی در یک فیلم باید هنری در چنته میداشتند. پس از آن شاهد بودیم که بازیگران درجه یک و خوب زن در سینمای ایران درخشیدند. آنها نشان دادند که آنچه در سینمای پیش از انقلاب از چهره زنان در سینما وجود داشت که معمولاً با رقص و آواز همراه بود و مردم را به همین بهانه به سینما میکشاند، تصویر درستی نیست، بلکه هنر بازیگر و توانایی او در نقشآفرینی با پوشش درست و قصهای جذاب، میتواند تماشاچی را به سینما بیاورد.
در واقع پس از انقلاب چهره اغواگر زن در سینما کمرنگ شد؟
میتوان گفت که نمای اغواگری زنان در سینما به صفر رسید و به هنر آنان تکیه میشد، اما متأسفانه چند سالی است که فقط چهره زنان در سینما اهمیت پیدا کرده و بازیگر زن باید زیبا باشد. آیا بازیگری که چهره زیبایی ندارد نمیتواند بازی کند؟ وقتی بازیگری درست بازی میکند، تماشاگر به عیوب چهرهاش نگاه نمیکند بلکه از بازیاش لذت میبرد، اما متأسفانه به دورهای رسیدهایم که چهره زنان بازیگر، حرف اول را میزند. به همین دلیل بسیاری از بازیگران خانم، جراحی زیبایی میکنند که همه شبیه هم میشوند. اکنون خانمهای بازیگری داریم که جراحی بینی کردهاند و بازی خوبی هم ندارند، در حالیکه بازیگر زن دیگری داریم که جراحی زیبایی هم نداشته اما از بازیاش لذت میبرید؛ اینها متأسفانه وجود دارد و از معضلات امروز سینماست.
برخی بازیگران هم با ایجاد حواشی که خودشان مسبب آن هستند به حرفه بازیگریشان صدمه میزنند. قوانین کشور ما اسلامی است و نیازی نیست که بازیگران حتماً از زندگی شخصیشان در فضای مجازی پردهبرداری کنند.
پس از انقلاب شاهد نقشهایی از زنان در سینمای ایران هستیم، همچون همسران و مادران شهدا که الگوی صبر و مقاومت هستند، در واقع دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، فرصت نقشآفرینی چنین نقشهایی را به بازیگران زن داد.
همینطور است. نقش مادران و همسران شهید و زنان جانباز و ایثارگر پس از انقلاب و دفاع مقدس به وجود آمدند. بهنظرم آنطور که باید و شاید به این شخصیتها پرداخته نشده و باید بیشتر پرداخته شود. باید جایگاه مادران و همسران شهدا و زنان جانباز را احیا کنیم و به جامعه بشناسانیم، چون در مورد آنها خیلی کم کاری شده است. به برکت کتابهای خاطرات تاریخ شفاهی، این جایگاه بهتر معرفی شده و بهنظرم از دل هر کدام از این کتابها، 10 فیلم سینمایی بیرون میآید. زنان ما در جریان دفاع مقدس و تظاهرات پیش از انقلاب نشان دادن که چه جایگاهی داشتند. ما زنانی قوی داریم و معتقدم خیلی کم به آنها پرداخته شده است.
از دهه 80 هم موضوعاتی در سینما باب شد که در آن زنانی تصویر میشدند که یا به آنها خیانت شده بود یا به هر دلیلی به همسرانشان خیانت میکردند؛ این تصویر اگرچه لازم بود اما خیلی کلیشهای شد و تصویری یکطرفه از زن را به نمایش گذاشت، با این موضوع موافقید؟
البته این فیلمها هم روشنگری میکنند تا زنان راه را از چاه تشخیص دهند، ولی در کنارش، نمایش چهره زنان قوی هم نباید فراموش شود، مادرانی که ایستادگی کردند بویژه مادران شهدا. زنی که چهار فرزندش را برای دفاع از جان و مال مردم، تقدیم خاک ایران میکند قابل ستایش است؛ چطور میتوان از آنها قدردانی کرد جز اینکه زندگیشان را به تصویر بکشیم تا در تاریخ بمانند. اگر اینها را ثبت و ضبط نکنیم، از یاد میروند. نسل سوم پس از انقلاب نمیداند جنگ چه بوده و چه بر سر ما که جنگ را دیدیم، آمده است. چه بر سر مردم خرمشهر آمده که در چند روز همه زندگیشان را از دست دادند. اگر اینها منعکس نشود، چند سال بعد به کلی از یاد میرود. فراموشی اینها یعنی پایمال شدن خون پاک شهدا. اگر نتوانیم آرمانهای شهدا را پاس بداریم، هیچ هستیم.
نظر شما